خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحقق یافتن
2 . ظاهر شدن
[فعل]
to materialize
/məˈtɪriəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: materialized]
[گذشته: materialized]
[گذشته کامل: materialized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تحقق یافتن
واقعیت یافتن، عملی شدن
1.The promotion he had been promised failed to materialize.
1. (آن) ترفیعی که به او قول داده شده بود، تحقق نیافت.
2
ظاهر شدن
پدیدار شدن
1.A tall figure suddenly materialized at her side.
1. هیبتی بلندقد ناگهان کنار او ظاهر شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
materialistic
materialist
materialism
material
mate
materially
maternal
maternally
maternity
maternity hospital
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان