خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیمهشب
[اسم]
midnight
/ˈmɪdnɑɪt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیمهشب
بامداد، دوازده شب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نیمهشب
نصف شب
1.There's a great film on TV at midnight.
1. بامداد، تلویزیون یک فیلم خوب دارد.
2.They had to leave at midnight.
2. آنها مجبور شدند نیمهشب بروند.
تصاویر
کلمات نزدیک
midlife crisis
midlife
midget
midge
midfielder
midnight sun
midriff
midshipman
midst
midstream
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان