خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میگرن
[اسم]
migraine
/ˈmaɪˌgreɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میگرن
سردرد شدید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
میگرن
1.She suffers from migraine.
1. او از میگرن رنج میبرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
mignon
mighty
might as well
might
miffed
migrant
migrate
migration
migratory
miguel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان