Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خندق
[اسم]
moat
/moʊt/
قابل شمارش
1
خندق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خندق
1.The castle was ringed by a moat spanned by a wooden drawbridge.
1. قلعه توسط خندقی احاطه شده بود که با پل بالاروی چوبی به قصر منتهی می شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
moan
mnemonics
mnemonic
mms
mmm
mob
mobile
mobile device
mobile home
mobile number
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان