1 . راهیابی کردن 2 . ناوبری کردن (وبسایت)
[فعل]

to navigate

/ˈnævəˌgeɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: navigated] [گذشته: navigated] [گذشته کامل: navigated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 راهیابی کردن

  • 1.Long ago, explorers used the stars to navigate.
    1. مدت‌ها پیش، کاوشگران از ستارگان برای راهیابی کردن استفاده می‌کردند.

2 ناوبری کردن (وبسایت)

specialized
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان