خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منفی
2 . (کلمه، جمله و ...) منفی
3 . نگاتیو (عکاسی)
4 . نتیجه منفی (آزمایش)
[صفت]
negative
/ˈnɛgətɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more negative]
[حالت عالی: most negative]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
منفی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منفی
مترادف و متضاد
denying
refusing
rejecting
affirmative
positive
1."I've never seen him in my life" is a negative sentence.
1. "من هیچوقت او را در زندگیام ندیدهام" یک جمله منفی است.
2.A negative image is used to print a positive picture.
2. تصویری منفی برای جلوه تصویری مثبت استفاده شده است.
3.Three below zero is a negative quantity.
3. سه تا کمتر از صفر یک کمیت منفی است.
to have a negative effect on something/somebody
تاثیر منفی روی چیزی/کسی داشتن
The crisis had a negative effect on trade.
بحران تاثیر منفی روی تجارت داشت.
to give a negative response to something
پاسخ منفی به چیزی دادن
The captain gave a negative response to the request for a leave.
کاپیتان به درخواست مرخصی (پاسخ) منفی داد.
to have a negative attitude toward something
دیدگاه منفی نسبت به چیزی داشتن
Scientists have a fairly negative attitude toward the theory.
دانشمندان دیدگاهی نسبتا منفی نسبت به این نظریه دارند.
[اسم]
negative
/ˈnɛgətɪv/
قابل شمارش
2
(کلمه، جمله و ...) منفی
specialized
مترادف و متضاد
positive
1.“Never” and “no one” are negatives.
1. «هرگز» و «هیچکس»، کلمات منفی هستند.
3
نگاتیو (عکاسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نگاتیو
specialized
4
نتیجه منفی (آزمایش)
specialized
تصاویر
کلمات نزدیک
negation
negate
nefarious
needy
needs
negative equity
negative resistance
negatively
negativism
neglect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان