خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مطیعانه
[قید]
obediently
/oʊˈbidiəntli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مطیعانه
با فرمانبرداری
1.she obediently followed the housekeeper's instructions.
1. او مطیعانه، از دستورالعملهای مستخدم [خدمتکار خانه] پیروی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
obedient
obedience
obdurate
obama
ob-gyn
obeisance
obelisk
obese
obesity
obey
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان