خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کهنگى
[اسم]
obsolescence
/ˌɑːbsəˈlesns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کهنگى
منسوخی، از رواج افتادگی
1.Mobile phone technology is developing so quickly that many customers are concerned about obsolescence.
1. فناوری تلفن همراه انقدر سریع دارد پیشرفت می کند که بسیاری از مصرف کنندگان نگران از رواج افتادگی (آنها) هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
obsessively
obsessive compulsive disorder
obsessive
obsession
obsessed
obsolescent
obsolete
obstacle
obstacle course
obstetrician
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان