خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخالفت
2 . حزب مخالف (سیاست)
[اسم]
opposition
/ˌɑpəˈzɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مخالفت
ضدیت، تضاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعارض
ضدیت
معارضه
مخالفت
1.The students voiced their opposition to the rise in tuition.
1. دانشجویان مخالفت خود را درباره افزایش شهریه اعلام کردند.
2
حزب مخالف (سیاست)
اپوزیسیون
(the opposition)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گروه مخالف
1.They expect to defeat the opposition in Tuesday's election.
1. آنها انتظار دارند حزب مخالف را در انتخابات روز سهشنبه شکست دهند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
opposite
opportunistic
opportunist
opponent
opossum
oppress
oppugn
opt out
optic
optic chiasm
کلمات نزدیک
opposite number
opposite
opposing
opposed
oppose
oppress
oppressed
oppression
oppressive
oppressively
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان