خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طبیعی
2 . آلی
[صفت]
organic
/ɔːrˈgæn.ɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more organic]
[حالت عالی: most organic]
1
طبیعی
ارگانیک
organic cheese
پنیر ارگانیک
organic farming
کشاورزی ارگانیک [کشاورزی زیستی]
2
آلی
[حاوی مواد آلی]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آلی
organic matter
ماده آلی
تصاویر
کلمات نزدیک
organ
oregon
oregano
ore
ordnance
organic chemistry
organic food
organically
organise
organism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان