خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عملکرد بهتر داشتن
[فعل]
to outperform
/ˈaʊtpərˌfɔrm/
فعل گذرا
[گذشته: outperformed]
[گذشته: outperformed]
[گذشته کامل: outperformed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
عملکرد بهتر داشتن
بهتر عمل کردن
1.The company has consistently outperformed its rivals this season.
1. شرکت این فصل توانست مدام از رقبایش عملکرد بهتری داشته باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
outpatient treatment
outpatient clinic
outpatient
outpace
outnumber
outplay
outpost
outpouring
output
outrage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان