خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرزمین دورافتاده
2 . پاسگاه نظامی (ویژه دیدبانی و جلوگیری از حمله ناگهانی)
[اسم]
outpost
/ˈaʊtpoʊst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرزمین دورافتاده
بخش دورافتاده یک سرزمین
2
پاسگاه نظامی (ویژه دیدبانی و جلوگیری از حمله ناگهانی)
تصاویر
کلمات نزدیک
outplay
outperform
outpatient treatment
outpatient clinic
outpatient
outpouring
output
outrage
outrageous
outrageously
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان