خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برونریزش
2 . طغیان (احساسات)
[اسم]
outpouring
/ˈaʊtpɔːrɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برونریزش
سیل، جریان خروجی
2
طغیان (احساسات)
انفجار، بروز
1.Her death prompted huge outpourings of grief.
1. مرگ او موجب طغیانات عظیمی از غم شد.
spontaneous outpourings of praise
طغیانات خودبهخودی تحسین
تصاویر
کلمات نزدیک
outpost
outplay
outperform
outpatient treatment
outpatient clinic
output
outrage
outrageous
outrageously
outreach
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان