خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازده
2 . تولید کردن
[اسم]
output
/ˈaʊtpʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازده
تولید، برونداد، خروجی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازده
خروجی
برونداد
راندمان
1.Manufacturing output has increased by 8%.
1. بازده کارخانه تا 8% افزایش یافته است.
[فعل]
to output
/ˈaʊtpʊt/
فعل گذرا
[گذشته: outputted]
[گذشته: outputted]
[گذشته کامل: outputted]
صرف فعل
2
تولید کردن
بازده داشتن
specialized
تصاویر
کلمات نزدیک
outpouring
outpost
outplay
outperform
outpatient treatment
outrage
outrageous
outrageously
outreach
outrider
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان