Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تخمدان
[اسم]
ovary
/ˈoʊvəri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تخمدان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تخمدان
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ovaritis
ovariectomy
ovarian vein
ovarian pregnancy
ovarian cyst
ovate
ovate leaf
ovation
oven
oven broil
کلمات نزدیک
ovarian
oval
ova
outworn
outwit
ovation
oven
ovenproof
ovenware
over
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان