خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقیضه
2 . تقلید کردن
[اسم]
parody
/ˈpærədi/
قابل شمارش
[جمع: parodies]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقیضه
تقلید، نظیره طنز آمیز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هجویه
نقیضه
مترادف و متضاد
burlesque
satire
1.a parody of a horror film
1. تقلیدی از یک فیلم ترسناک
2.His personality made him an easy subject for parody.
2. شخصیتش او را تبدیل به سوژه ای آسان برای نقیضه کرده بود.
[فعل]
to parody
/ˈpærədi/
فعل گذرا
[گذشته: parodied]
[گذشته: parodied]
[گذشته کامل: parodied]
صرف فعل
2
تقلید کردن
نقیضه نوشتن
1.Her work parodies genres such as the thriller and the spy novel.
1. اثر او از ژانرهایی همچون ژانر مهیج و رمان های پلیسی تقلید می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
parochial school
parochial
parmesan
parlour game
parlor
parole
paroxysm
parquet
parrot
parrotlike
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان