خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیمهوقت
[صفت]
part-time
/ˈpɑrtˈtaɪm/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیمهوقت
پارهوقت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پارهوقت
نیمهوقت
مترادف و متضاد
PT
1.He needs a part-time job.
1. او به یک شغل نیمهوقت نیاز دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
part with
part of speech
part exchange
part
parsonage
part-timer
partake
parthenon
parthian
partial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان