خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رقتانگیز
2 . بد
[صفت]
pathetic
/pəˈθetɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more pathetic]
[حالت عالی: most pathetic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رقتانگیز
ترحمانگیز، اسفناک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسفناک
رقتانگیز
مترادف و متضاد
feeble
pitiful
1.The starving children were a pathetic sight.
1. (دیدن) بچههای گرسنه منظره اسفناکی بود.
a pathetic and lonely old man
یک پیرمرد تنها و رقتانگیز
2
بد
ضعیف
1.That was a pathetic performance - they deserve to lose!
1. عملکرد ضعیفی بود؛ آنها لایق شکست هستند!
تصاویر
کلمات نزدیک
path
paternity leave
paternity
paternal
paterfamilias
pathetic fallacy
pathetically
pathogenic
pathological
pathologist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان