Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نشیمنگاه (پرنده)
2 . ماهی لوتی
3 . نشستن (پرنده)
[اسم]
perch
/pɜːrtʃ/
قابل شمارش
1
نشیمنگاه (پرنده)
محل نشستن (شاخه یا میله)
2
ماهی لوتی
[فعل]
to perch
/pɜːrtʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: perched]
[گذشته: perched]
[گذشته کامل: perched]
صرف فعل
3
نشستن (پرنده)
1.The bird perched on a branch.
1. پرنده روی شاخه نشست.
تصاویر
کلمات نزدیک
perceptive
perception
perceptible
percentage
percent
percolate
percolator
percussion
percussionist
percussive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان