[اسم]

percentage

/pərˈsen.t̬ɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درصد

معادل ها در دیکشنری فارسی: درصد
  • 1.Interest rates have risen by two percentage points.
    1. نرخ بهره با دو درصد افزایش یافته است.
  • 2.the percentage of air pollution
    2. درصد آلودگی هوا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان