1 . ژرفانمایی 2 . دید
[اسم]

perspective

/pərˈspektɪv/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ژرفانمایی پرسپکتیو

معادل ها در دیکشنری فارسی: پرسپکتیو ژرفانمایی

2 دید نظر، دیدگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: منظر
مترادف و متضاد outlook view
  • 1.Being unemployed has made me see things from a different perspective.
    1. بیکار بودن باعث شد من با یک دید متفاوت به چیزها نگاه کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان