خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ژرفانمایی
2 . دید
[اسم]
perspective
/pərˈspektɪv/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ژرفانمایی
پرسپکتیو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرسپکتیو
ژرفانمایی
2
دید
نظر، دیدگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منظر
مترادف و متضاد
outlook
view
1.Being unemployed has made me see things from a different perspective.
1. بیکار بودن باعث شد من با یک دید متفاوت به چیزها نگاه کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
personnel department
personnel carrier
personnel
personify
personification
perspex
perspicacious
perspicacity
perspiration
perspire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان