1 . چهره 2 . چهره‌خوانی
[اسم]

physiognomy

/fɪziˈɑnəmi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چهره ظاهر

معادل ها در دیکشنری فارسی: قیافه
a change in his physiognomy
تغییری در چهره او
the physiognomy of the landscape
ظاهر آن منظره

2 چهره‌خوانی سیماشناسی، قیافه‌شناسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: قیافه‌شناسی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان