خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قصد(انجام کاری) داشتن
[فعل]
to plan on
/plæn ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: planned on]
[گذشته: planned on]
[گذشته کامل: planned on]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قصد(انجام کاری) داشتن
برای انجام کاری برنامه ریختن
مترادف و متضاد
intend
1.We hadn't planned on going anywhere this evening.
1. ما قصد نداشتیم امشب جایی برویم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pack out
pack off
lie before
hand around
hand off
plough through
read in
read off
sell down
shade up
کلمات نزدیک
plan
plait
plaintive
plaintiff
plainness
plan the menu
plane
plane crash
plane geometry
plane ticket
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان