خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گچکاریشده
2 . پوشیدهشده (از مادهای)
3 . (بسیار) مست
[صفت]
plastered
/ˈplæstərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more plastered]
[حالت عالی: most plastered]
1
گچکاریشده
گچبریشده
informal
1.The old home had plastered walls.
1. آن خانه قدیمی دیوارهای گچکاریشده داشت.
2
پوشیدهشده (از مادهای)
3
(بسیار) مست
سیاهمست، مست و پاتیل
مترادف و متضاد
drunk
to be/get plastered
مست شدن/کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
plasterboard
plaster cast
plaster
plasma tv
plasma screen
plasterer
plasterwork
plastic
plastic bag
plastic surgeon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان