خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترفند
[اسم]
ploy
/plɔɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ترفند
دسیسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترفند
حقه
دوز و کلک
رودست
مترادف و متضاد
manoeuvre
1.It was all a ploy to distract attention from his real aims.
1. اینها همه دسیسهای بود که توجهها را از اهداف واقعی او منحرف کند.
2.There are various ploys we can use if necessary.
2. چندین ترفند وجود دارد که اگر ضروری بود، میتوانیم استفاده کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
plowshare
plowman
plow up
plow back
plow
pluck
plucked
plucky
plug
plug and play
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان