خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آلوده کردن
[فعل]
to pollute
/pəˈlut/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: polluted]
[گذشته: polluted]
[گذشته کامل: polluted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آلوده کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آلودن
آلوده کردن
مترادف و متضاد
adulterate
contaminate
taint
clean
purify
1.It is claimed that soap powders pollute the water we drink.
1. ادعا میشود که پودر صابون آبی که مینوشیم را آلوده میکند.
2.The Atlantic Ocean is in danger of becoming polluted.
2. اقیانوس اطلس در خطر آلوده شدن قرار دارد.
3.There is much evidence to show that the air we breathe is polluted.
3. شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه هوایی که تنفس میکنیم آلوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pollutant
pollster
polls
polling station
polling day
polluted
polluter
pollution
polly
polo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان