خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آلودگی
[اسم]
pollution
/pəˈluʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آلودگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آلایش
آلودگی
لوث
مترادف و متضاد
adulteration
contamination
infection
purity
air/water/soil/environmental pollution
آلودگی هوا/آب/خاک/محیط زیست
Air pollution can cause breathing problems for some people.
آلودگی هوا میتواند منجر به مشکلات تنفسی برای برخی افراد شود.
pollution prevention/standards/control
جلوگیری از/استانداردهای/کنترل آلودگی
The costs of pollution control must be considered.
هزینههای کنترل آلودگی باید در نظر گرفته شود.
industrial/chemical ... pollution
آلودگی صنعتی/شیمیایی و...
the effects of industrial pollution on the population
تاثیرات آلودگی صنعتی بر جمعیت
to reduce/cut pollution
کاهش دادن آلودگی
New measures are needed to reduce pollution from cars.
اقدامات جدید برای کاهش آلودگی ماشینها نیاز است.
to control pollution
آلودگی را کنترل کردن
The water company is failing to control pollution.
شرکت آب در کنترل کردن آلودگی دارد با شکست مواجه میشود.
pollution levels
سطوح آلودگی
The aim is to reduce pollution levels to those of the 1930s.
هدف کاهش سطوح آلودگی مربوط به دهه 1930 میلادی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
polluter
polluted
pollute
pollutant
pollster
polly
polo
polo neck
polo shirt
polonaise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان