خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کالبدشکافی
2 . تحلیل
3 . پسامرگی
4 . (وابسته به) کالبدشکافی
[اسم]
post-mortem
/ˌpoʊst ˈmɔːrtəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کالبدشکافی
مترادف و متضاد
autopsy
post-mortem examination
1.The post-mortem on the child revealed that she had been poisoned.
1. کالبدشکافی کودک نشان داد که به او سم داده شده بود.
to carry out a post-mortem
کالبدشکافی کردن
2
تحلیل
ارزیابی
مترادف و متضاد
analysis
evaluation
[صفت]
post-mortem
/ˌpoʊst ˈmɔːrtəm/
غیرقابل مقایسه
3
پسامرگی
[وابسته به پس از مرگ]
post-mortem changes in his body
تغییرات پسامرگی در بدن او
4
(وابسته به) کالبدشکافی
a post-mortem report
گزارش کالبدشکافی
تصاویر
کلمات نزدیک
post-it
post-dated cheque
post office
post comments
post
post-operative
post-partum
post-partum depression
post-production
post-traumatic stress disorder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان