خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشفرض
[اسم]
premise
/ˈpremɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشفرض
فرضیه، فرض قبلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشفرض
مترادف و متضاد
grounds
1.a false premise
1. فرضیه اشتباه
2.the basic premise of her argument
2. پیشفرض اساسی استدلال او
تصاویر
کلمات نزدیک
premiership
premier
premenstrual syndrome
premeditated
prematurely
premises
premium
première
premonition
prenatal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان