خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آماده
2 . (از قبل) آمادهشده
[صفت]
prepared
/prɪˈperd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more prepared]
[حالت عالی: most prepared]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آماده
حاضر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آماده
حاضر
مهیا
مترادف و متضاد
ready
set
unprepared
1.In his new job he must be prepared for anything.
1. در شغل جدیدش، او باید برای هر چیزی آماده باشد.
2.They were prepared for the worst.
2. آنها برای بدترین [اتفاقات] آماده بودند.
2
(از قبل) آمادهشده
مترادف و متضاد
premade
unprepared
1.The spokesperson read a prepared statement.
1. (آن) سخنگو بیانیهای از قبل آمادهشده را خواند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
prepare for
prepare
preparation
prep
premolar
preschool
prescribe
prescription
present
presentable
کلمات نزدیک
prepare
preparatory school
preparatory
preparation
prepaid
preparedness
preponderance
preposition
prepositional phrase
prepossessing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان