خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشنمایش
2 . فیلم را قبل از اکران عمومی دیدن
[اسم]
preview
/ˈpriːvjuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشنمایش
پیشپرده، مقاله توصیفی
1.a special preview of our winter fashion collection
1. پیشنمایشی ویژه از مجموعهی لباسهای زمستانی ما
2.On today’s show, we’ll have exclusive previews of some of the best new music.
2. در برنامه امروز، ما پیش نمایشی انحصاری از بهترین موسیقی های جدید خواهیم داشت.
[فعل]
to preview
/ˈpriːvjuː/
فعل گذرا
[گذشته: previewed]
[گذشته: previewed]
[گذشته کامل: previewed]
صرف فعل
2
فیلم را قبل از اکران عمومی دیدن
پیشنمایش دیدن
تصاویر
کلمات نزدیک
preventive medicine
preventive detention
preventive
prevention is better than cure
prevention
previous
previously
prey
price
price tag
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان