خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پایبند اصول اخلاقی
2 . اصولی
[صفت]
principled
/ˈprɪnsəpəld/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more principled]
[حالت عالی: most principled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پایبند اصول اخلاقی
پرهیزگار، باتقوا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصولی
مترادف و متضاد
unprincipled
a principled woman
یک خانم باتقوا
2
اصولی
قاعدهمند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اصولی
a principled approach to language teaching
یک رویکرد اصولی در آموزش زبان
تصاویر
کلمات نزدیک
principle
principally
principality
principal
princess
principles
principlism
principlist
print
print out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان