خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جایزه
[اسم]
prize
/prɑɪz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جایزه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جایزه
مترادف و متضاد
award
medal
reward
1.first prize
1. جایزه نفر اول
2.the Nobel Prize for Literature
2. جایزه نوبل ادبیات
3.to win a prize
3. جایزه بردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
privy
privileged
privately
private road
private investigator
prize ring
probable
probably
probe
problematic
کلمات نزدیک
privy councilor
privileged
privilege
privet
privatize
prize-giving
prizefight
prizewinner
prizewinning
pro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان