خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احتمال
[اسم]
probability
/ˌprɑːbəˈbɪləti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
احتمال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احتمال
1.There's a high probability that he'll get the job.
1. احتمال زیادی وجود دارد که او شغل را به دست خواهد آورد.
2.What's the probability of winning?
2. احتمال برنده شدن ما چقدر است؟
تصاویر
کلمات نزدیک
proactive
pro shop
pro rata
pro bono
pro
probability distribution
probable
probable outcome
probably
probate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان