Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . احتمالاً
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
probably
/ˈprɑb.ə.bli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
احتمالاً
شاید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احتمالاً
یحتمل
محتملا
لابد
مترادف و متضاد
maybe
perhaps
possibly
very likely
definitely
1.He probably didn't even notice.
1. او احتمالاً حتی متوجه هم نشد.
2.I'll probably be home by midnight.
2. من احتمالاً تا نیمهشب به خانه میرسم.
3.Probably the best thing to do is to call them before you go.
3. احتمالاً بهترین کار این است که قبل از رفتن به آنها زنگ بزنی.
probably not
نه احتمالاً
‘Do we need the car?’ ‘Probably not.’
«به اتومبیل نیاز داریم؟» «نه احتمالاً.»
most probably
به احتمال زیاد
The two cases are most probably connected.
دو پرونده به احتمال زیاد به هم مربوط هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
probable outcome
probable
probability distribution
probability
proactive
probate
probation
probation officer
probationary
probe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان