1 . پاکدامنی
[اسم]

probity

/ˈproʊbəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پاکدامنی درستکاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: عفاف عفت
مترادف و متضاد honesty integrity
  • 1.No one questioned the probity of the judge.
    1. هیچکس پاکدامنی قاضی را زیر سوال نبرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان