خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محصول
2 . حاصلضرب
3 . پیامد
[اسم]
product
/ˈprɑːdʌkt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محصول
کالا، جنس، فرآورده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محصول
متاع
فرآورده
مترادف و متضاد
artefact
commodity
goods
merchandise
1.We need a new product to sell.
1. ما به کالای جدیدی برای فروش نیاز داریم.
agricultural/dairy/software ... products
محصولات کشاورزی/لبنی/نرمافزاری و...
Some people are allergic to dairy products.
برخی افراد به محصولات لبنی حساسیت دارند.
meat products
محصولات گوشتی
meat products like sausages and burgers
محصولات گوشتی نظیر سوسیس و برگر
beauty/hair products
محصولات آرایشی/مراقبت از مو
She doesn’t buy beauty products that have been tested on animals.
او محصولات آرایشی را که روی حیوانات امتحان شده باشد نمیخرد.
product development
بهسازی یا تولید محصول
The money will be used to fund product development.
از پول برای بهسازی محصول استفاده خواهد شد.
to launch a new product on to the market
محصولی جدید به بازار عرضه کردن
2
حاصلضرب
the product a number
حاصلضرب یک عدد
1. The product of 21 and 16 is 336.
1. حاصلضرب 21 و 16 میشود 336.
2. The product of three and five is fifteen.
2. حاصلضرب سه و پنج میشود پانزده.
3
پیامد
نتیجه، اثر
مترادف و متضاد
consequence
outcome
result
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
produce
prodigious
procure
proclaim
processed cheese
production
productive
productively
profess
profession
کلمات نزدیک
producer
produce
prodigy
prodigiously
prodigious
product placement
production
production line
production number
productive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان