1 . سرشکن کردن
[فعل]

to prorate

/pɹˈoːɹeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: prorated] [گذشته: prorated] [گذشته کامل: prorated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرشکن کردن به نسبت تقسیم کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرشکن کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان