خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ایالتی
2 . شهرستانی
[صفت]
provincial
/prəˈvɪnʃl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more provincial]
[حالت عالی: most provincial]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ایالتی
استانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ولایتی
provincial election
انتخابات استانی
2
شهرستانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شهرستانی
تصاویر
کلمات نزدیک
provinces
province
provider
providential
provident
provincialism
provision
provisional
provisional government
provisional licence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان