1 . نزدیکی
[اسم]

proximity

/prɑːkˈsɪməti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نزدیکی مجاورت

مترادف و متضاد nearness
  • 1.a house in the proximity of the motorway
    1. خانه ای در مجاورت بزرگراه
  • 2.The area has a number of schools in close proximity to each other.
    2. منطقه تعدادی مدرسه در نزدیکی همدیگر دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان