خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سروقت
[قید]
punctually
/ˈpʌŋktʃuəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سروقت
به موقع
1.They always pay punctually.
1. آنها همیشه سروقت پول میدهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
punctuality
punctual
punctilious
punchline
punching bag
punctuate
punctuation
punctuation mark
puncture
pundit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان