خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستور دادن (با بیادبی)
[فعل]
to push around
/pʊʃ əˈraʊnd/
فعل گذرا
[گذشته: pushed around]
[گذشته: pushed around]
[گذشته کامل: pushed around]
صرف فعل
1
دستور دادن (با بیادبی)
1.You shouldn't let him push you around like that.
1. تو نباید به او اجازه دهی اینطوری با بیادبی به تو دستور بدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
push
pus
purée
pursuit
pursuer
push back
push off
push technology
push-start
push-up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان