خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شوخی
[اسم]
quip
/kwɪp/
قابل شمارش
1
شوخی
لطیفه، بذله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بذله
مترادف و متضاد
joke
1.The senator made several quips during the interview.
1. سناتور طی مصاحبه چند تا جوک گفت.
2.to make a quip
2. لطیفه گفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
quintuplets
quintet
quintessential
quintessence
quins
quire
quirk
quirky
quit
quit a job
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان