1 . شوخی
[اسم]

quip

/kwɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شوخی لطیفه، بذله

معادل ها در دیکشنری فارسی: بذله
مترادف و متضاد joke
  • 1.The senator made several quips during the interview.
    1. سناتور طی مصاحبه چند تا جوک گفت.
  • 2.to make a quip
    2. لطیفه گفتن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان