خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کسی را مجبور به انجام کاری کردن
[جمله]
ram someone or something down someone's throat
/ræm ˈsʌmˌwʌn ɔr ˈsʌmθɪŋ daʊn ˈsʌmˌwʌnz θroʊt/
1
کسی را مجبور به انجام کاری کردن
چیزی را به زور به کسی قبولاندن
مترادف و متضاد
force someone or something down one's throat
shove someone or something down one's throat
1.Rob isn't invited, and I don't wish for anyone to ram him down my throat.
1. "راب" دعوت نیست، و خواهش می کنم کسی من را مجبور به دعوت کردن او نکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ram
ralph
rally
raki
rake-off
ramadan
ramble
rambler
rambling
rambutan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان