[فعل]

to ralph

/rælf/
فعل ناگذر
[گذشته: ralphed] [گذشته: ralphed] [گذشته کامل: ralphed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بالا آوردن استفراغ کردن

informal
مترادف و متضاد vomit
  • 1.I'm so full, I could ralph.
    1. خیلی سیرم، ممکن است بالا بیاورم.
توضیحاتی در رابطه با ralph
واژه ralph در این مفهوم بیشتر توسط جوانان و نوجوانان استفاده می‌شود.
[اسم]

Ralph

/rælf/
غیرقابل شمارش

2 رالف (اسم کوچک مردانه)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان