خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با حرارت و اشتیاق صحبت کردن
2 . داد و بیداد کردن
3 . پرت و پلا گفتن
[فعل]
to rave
/reɪv/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: raved]
[گذشته: raved]
[گذشته کامل: raved]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با حرارت و اشتیاق صحبت کردن
تعریف و تمجید کردن
مترادف و متضاد
acclaim
praise enthusiastically
condemn
criticize
1.The critics raved about his performance in ‘Hamlet’.
1. منتقدین با حرارت و اشتیاق راجع به نقش او در «هملت» صحبت میکردند.
2
داد و بیداد کردن
داد و قال کردن، بد و بیراه گفتن
مترادف و متضاد
rage
rant
shout
storm
1.She was shouting and raving at them.
1. او داشت بر سرشان فریاد میکشید و بد و بیراه میگفت.
3
پرت و پلا گفتن
چرت و پرت گفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هذیان گفتن
مترادف و متضاد
babble
jabber
ramble
1.He wandered the streets raving at passers-by.
1. او در خیابانها ول میگشت و به عابرین پرت و پلا میگفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
ravages
ravage
raunchy
raul
raucous
rave review
raven
ravenous
ravine
raving
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان