خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قوت قلب دادن
[فعل]
to reassure
/ˌriəˈʃʊr/
فعل گذرا
[گذشته: reassured]
[گذشته: reassured]
[گذشته کامل: reassured]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قوت قلب دادن
خاطر جمع کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اطمینان دادن
1.he understood her feelings and tried to reassure her.
1. احساسات او را درک کرد و سعی کرد به او قوت قلب بدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
reassurance marker
reassurance
reassignment
reassign
reassessment
reassured
reassuring
reassuringly
reata
reattach
کلمات نزدیک
reassurance
reassess
reassert
reasoning
reasoned
reassuring
reawaken
rebate
rebecca
rebel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان