خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خالص
2 . فرهیخته
[صفت]
refined
/rəˈfaɪnd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more refined]
[حالت عالی: most refined]
1
خالص
پالوده، تصفیهشده، پالایششده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پالوده
تصفیهشده
خالص
1.Avoid foods rich in fat or refined sugar.
1. از غذاهای پر از چربی و شکر تصفیهشده پرهیز کنید.
2
فرهیخته
بافرهنگ، موقرانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باشخصیت
بافرهنگ
متشخص
آراسته
مترادف و متضاد
cultured
genteel
a refined way of speaking
طرز صحبت موقرانه
تصاویر
کلمات نزدیک
refine
refinance
refill
referral
referendum
refinement
refinery
refit
reflate
reflation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان