خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازتاب
2 . نشانه
3 . تفکر
[اسم]
reflection
/rəˈflɛkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازتاب
انعکاس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انعکاس
بازتاب
1.His bright smile was a reflection of his satisfaction.
1. لبخند پرنشاط او بازتاب رضایتمندی او بود.
2
نشانه
مترادف و متضاد
indication
1.The fact that soldiers are on the streets is a reflection of how terrified the government is.
1. این که سربازان در خیابانها هستند نشانه این است که چقدر دولت ترسیده است.
3
تفکر
تعمق، اندیشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اندیشه
مترادف و متضاد
thought
تصاویر
کلمات نزدیک
reflected
reflect
reflation
reflate
refit
reflective
reflectivity
reflector
reflex
reflex action
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان