خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مداوم
2 . سرسخت
[صفت]
relentless
/rɪˈlentləs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more relentless]
[حالت عالی: most relentless]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مداوم
پیوسته، بیوقفه
مترادف و متضاد
unrelenting
1.The sun was relentless.
1. (تابش) خورشید بیوقفه بود.
her relentless determination to succeed
عزم بیوقفه او برای موفق شدن
2
سرسخت
سنگدل، بیگذشت، بیرحم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرسخت
a relentless enemy
یک دشمن سرسخت
تصاویر
کلمات نزدیک
relent
relegation
relegate
released
release the handbrake.
relentlessly
relentlessness
relevance
relevant
reliability
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان